بریم سراغ فیلم "یه پایان دیگه" یا Another End. راستش رو بخوای وقتی اسم فیلم رو شنیدم اول فکر کردم یه جورایی ادامه "یه شروع دیگه" است یا شایدم یه اسپین آف از یه فیلم دیگه باشه. ولی نه بابا، این فیلم خودش یه دنیای دیگه است!
داستان از این قراره که یه آقایی به اسم سال، عشق زندگیش، زویی، رو توی یه تصادف از دست میده. خب معلومه که داغون میشه، اصلا قشنگ میفهمی چقدر زندگیش بی معنی شده. خواهرش، اِبه، که خیلی نگرانشه، میخواد یه جوری داداشش رو از این حال و هوا در بیاره. حالا خواهرش کجا کار میکنه؟ یه شرکتی خفن به اسم "آئترنوم" که تکنولوژی "یه پایان دیگه" رو ارائه میده. فکر کن! تکنولوژی دارن که میتونی با عزیز از دست رفته ات یه جورایی "خداحافظی" کنی.
چه جوری؟ خاطرات و هوشیاری اون مرحوم رو از دیتابیس شرکت میگیرن و میریزن توی یه "میزبان مناسب". یعنی بدن یه آدم دیگه! بعد تو میتونی با عشقت (توی بدن یه نفر دیگه!) یکی دو جلسه ای تعامل داشته باشی. به قول خودشون، اینجوری "یه پایان دیگه" برای اون رابطه رقم میخوره. البته این میزبان بدبخت هر شب که میخوابه، خاطرات اون روح رو جذب میکنه و یادش میره چه خبر بوده. و این پروسه رو هم نمیشه تا ابد تکرار کرد. عجب چیزیه نه؟ علم کجا رسیده!
اولش نه سال قبول میکنه، نه پدر و مادر زویی. سال خودش رو مقصر مرگ زویی میدونه، چون اون موقع راننده بوده. یه بارم حتی سعی میکنه خودکشی کنه با قرص و الکل که خواهرش میرسه و نجاتش میده. آخرش ابه مادر زویی رو راضی میکنه که "احیای" زویی رو امتحان کنن. سال هم بعد از اینکه یه روانشناس، همکار ابه، یه کم توضیح میده، بالاخره قبول میکنه. ولی ته دلش هنوز شک داره که میتونه با "زویی خودش" ارتباط برقرار کنه وقتی قیافش فرق کرده. حق هم داره به نظرم.
ولی وقتی سال زویی رو توی بدن "آوا" میبینه، یه جورایی میفهمه خودشه. چطور؟ روانشناسه بهش میگه باهاش بحث کن! سال هم یه بحثی راه میندازه و انگار زویی برگشته! دوباره عاشقش میشه، خوشحاله، نمیخواد ازش جدا بشه. حتی ابه رو راضی میکنه که بیشتر با زویی-آوا وقت بگذرونه، حتی به قیمت شغل خودش. ولی وقتی برنامه تموم میشه، سال نمیخواد دست روی دست بذاره و عشق تازه پیدا شده اش دوباره ناپدید بشه. دنبال آوا میره تا سر کارش، یه باشگاه استریپتیز! و چند بار دیگه هم باهاش قرار میذاره، ولی بهش نمیگه که از برنامه میزبان خبر داره. کم کم میفهمه که آوا بچه اش رو از دست داده و برای فرار از زندگی روزمره خودش رو به عنوان میزبان پیشنهاد داده. چه دنیای عجیبیه!
از اونجایی که خیلی بیشتر از حد مجاز جلسه داشتن، آوا انگار یه چیزایی از گذشته زویی یادش میاد. آخرش میفهمه سال کیه و خودش رو کنار میکشه. سال دوباره افسرده میشه، ولی بعد از ابه میفهمه که آوا باهاش تماس گرفته و میخواد دوباره باهاش قرار بذاره. یعنی امید هست هنوز!
بازیگرای فیلم هم خیلی خوبن. گائل گارسیا برنال که نقش سال رو بازی میکنه، رناته رینسوه هم نقش زویی/آوا رو. برنیس بژو هم هست که نقش خواهر سال رو بازی میکنه. اولیویا ویلیامز هم یه نقشی داره به اسم ژولیت. بقیه بازیگرا هم هستن که حالا خیلی مهم نیستن.
فیلمبرداری فیلم هم تو پاریس و رم انجام شده و تا بهمن ۱۴۰۱ هم تموم شده بوده. اولین نمایش فیلم هم تو جشنواره فیلم برلین امسال بوده، یعنی بهمن ۱۴۰۲. بعدش هم که توی ایتالیا اکران شده.
راجع به فروش فیلم هم نوشته فقط توی ایتالیا ۲۳۳ هزار دلار فروخته. انگار خیلی فروش بالایی نداشته. نظر منتقدا هم خیلی جالب نبوده. تو سایت Rotten Tomatoes که معروفه، فقط ۲۹ درصد منتقدا نظر مثبت داشتن. تو سایت Metacritic هم نمره ۵۲ از ۱۰۰ گرفته که یعنی "نظرای قاطی پاتی" داشتن. البته اینا که مهم نیست، مهم اینه که خودت از فیلم خوشت بیاد!
در کل، به نظر من فیلم "یه پایان دیگه" یه ایده خیلی جالب داره و بازیگراش هم خوبن. شاید نظر منتقدا خیلی مثبت نبوده باشه، ولی به نظرم ارزش یه بار دیدن رو داره، مخصوصا اگه به فیلمای علمی-تخیلی و عاشقانه علاقه داشته باشی. تازه داستانش یه جورایی فلسفی هم هست و به سوالای مهمی راجع به زندگی و مرگ و عشق میپردازه.
نسخه دو زبانه انگلیسی و فرانسوی